مینیمالیسم چیست؟
مینیمالیسم یک جنبش هنری است که در هنر غربی پس از جنگ جهانی دوم، با هنرهای تجسمی آمریکا در دهه 1960 و اوایل دهه 1970 آغاز شد. هنرمندان برجسته مرتبط با مینیمالیسم عبارتند از: دونالد جاد، اگنس مارتین، دن فلاوین، کارل آندره، رابرت موریس، آن ترویت، و فرانک استلا. این جنبش اغلب به عنوان واکنشی در برابر اکسپرسیونیسم انتزاعی و مدرنیسم تعبیر می شود. این شیوههای هنری پسامینیمال معاصر را پیشبینی میکرد که اهداف اصلی مینیمالیسم را گسترش میداد یا منعکس میکرد.
اصطلاح مینیمالیستی اغلب به صورت محاوره ای به هر چیزی اطلاق می شود که یدک باشد یا از ملزومات آن بی بهره باشد. این کلمه برای اولین بار در اوایل قرن بیستم در زبان انگلیسی برای توصیف یک ترکیب 1915 توسط نقاش روسی کاسیمیر مالویچ، میدان سیاه استفاده شد.
پس این مینیمالیسم چیست؟
خیلی ساده است: برای مینیمالیست بودن باید با کمتر از 100 چیز زندگی کنید، نمی توانید ماشین یا خانه یا تلویزیون داشته باشید، نمی توانید شغلی داشته باشید، باید در مکان های عجیب و غریب زندگی کنید که تلفظ آنها سخت است. در سراسر جهان، شما باید یک وبلاگ راه اندازی کنید، نمی توانید بچه دار شوید، و باید یک مرد جوان سفیدپوست با پیشینه ممتاز باشید.
خوب، ما شوخی می کنیم – واضح است.
اما افرادی که مینیمالیسم را بهعنوان نوعی مد رد میکنند، معمولاً به یکی از «محدودیتهای» بالا اشاره میکنند که چرا «هیچوقت نمیتوانند یک مینیمالیست باشند.» مینیمالیسم در مورد هیچ یک از این چیزها نیست، اما میتواند به شما در انجام آنها کمک کند. اگر میخواهید با داراییهای مادی کمتری زندگی کنید، یا صاحب ماشین یا تلویزیون نباشید، یا به سراسر جهان سفر کنید، مینیمالیسم میتواند به شما کمک کند. اما نکته این نیست.
مینیمالیسم ابزاری است که می تواند به شما در یافتن آزادی کمک کند. رهایی از ترس. رهایی از نگرانی. رهایی از غلبه. رهایی از گناه. رهایی از افسردگی. رهایی از دام فرهنگ مصرفی که ما زندگی خود را پیرامون آن بنا کرده ایم. آزادی واقعی…
این بدان معنا نیست که داشتن دارایی های مادی ذاتاً اشکالی ندارد. به نظر میرسد مشکل امروز معنایی است که به چیزهای خود اختصاص میدهیم: ما تمایل داریم که به چیزهای خود معنای زیادی بدهیم، اغلب سلامت، روابط، علایق، رشد شخصی و تمایل خود را برای مشارکت فراتر از خودمان رها میکنیم. آیا می خواهید صاحب ماشین یا خانه شوید؟ عالی است، آن را داشته باشید! آیا می خواهید خانواده تشکیل دهید و شغلی داشته باشید؟ اگر این چیزها برای شما مهم هستند، پس فوق العاده است. مینیمالیسم به سادگی به شما این امکان را می دهد که این تصمیمات را آگاهانه تر و آگاهانه تر بگیرید.
مینیمالیست های موفق زیادی وجود دارند که زندگی متفاوتی دارند. دوست ما لئو بابوتا یک زن و شش فرزند دارد. جاشوا بکر شغلی دارد که از آن لذت می برد، خانواده ای که دوستش دارد و خانه و ماشینی در حومه شهر دارد. برعکس، کالین رایت صاحب 51 چیز است و به سراسر جهان سفر می کند، و تامی استروبل و همسرش در یک “خانه کوچک” زندگی می کنند و کاملاً بدون ماشین هستند. اگرچه هر یک از این افراد متفاوت هستند، اما همه آنها دو چیز مشترک دارند: مینیمالیست هستند، و مینیمالیسم به آنها اجازه داده است که زندگی هدفمند را دنبال کنند.
اما چگونه این افراد می توانند تا این حد متفاوت باشند و در عین حال مینیمالیست باشند؟ این ما را به سوال اصلی خود بازمی گرداند: مینیمالیسم چیست؟ اگر بخواهیم آن را در یک جمله خلاصه کنیم، میگوییم، مینیمالیسم ابزاری است برای خلاص شدن از شر زیادهروی زندگی به نفع تمرکز بر آنچه مهم است – بنابراین میتوانید شادی، رضایت و آزادی را بیابید.
مینیمالیسم به ما کمک کرده است…
نارضایتی ما را از بین برود
زمان خود را پس بگیریم
در لحظه زندگی کنیم
به دنبال علایق خود باشیم
ماموریت های خود را کشف کنیم
آزادی واقعی را تجربه کنیم
بیشتر ایجاد کنیم، کمتر مصرف کنیم
روی سلامتی خود تمرکز کنیم
به صورت فردی رشد کنیم
فراتر از خودمان کمک کنیم
خودمان را از شر چیزهای اضافی خلاص کنیم
هدف زندگی خود را کشف کنیم
با گنجاندن مینیمالیسم در زندگی خود، بالاخره توانستیم شادی پایدار پیدا کنیم – و این همان چیزی است که همه ما به دنبال آن هستیم، اینطور نیست؟ همه ما می خواهیم شاد باشیم. مینیمالیست ها شادی را نه از طریق چیزها، بلکه از طریق خود زندگی جستجو می کنند. بنابراین، این به شما بستگی دارد که تعیین کنید چه چیزی در زندگی شما ضروری است و چه چیزی اضافی است.