دکوراتیو آرت

هنرهای تزیینی به هنرها یا صنایع دستی گفته می شود که هدف آنها طراحی و ساخت اشیایی است که هم زیبا و هم کاربردی هستند. این شامل بیشتر هنرهای ساخت اشیا برای فضای داخلی ساختمان ها و طراحی داخلی است، اما معمولاً معماری نیست. هنر سرامیک، فلزکاری، مبلمان، جواهرات، مد، اشکال مختلف هنرهای نساجی و ظروف شیشه ای گروه های اصلی هستند.
هنرهای کاربردی تا حد زیادی با هنرهای تزئینی همپوشانی دارند و ساخت مدرن هنر کاربردی معمولاً طراحی نامیده می شود. هنرهای تزئینی اغلب بر حسب «هنرهای زیبا»، یعنی نقاشی، طراحی، عکاسی و مجسمه سازی در مقیاس بزرگ طبقه بندی می شوند که عموماً اشیاء را صرفاً به دلیل کیفیت زیبایی شناختی و ظرفیت تحریک عقل تولید می کنند.
تمایز بین هنرهای تزئینی و زیبا اساساً از هنر غرب پس از رنسانس ناشی می شود ، جایی که این تمایز در بیشتر موارد معنی دار است. این تمایز زمانی که هنر فرهنگ‌ها و دوره‌های دیگر را در نظر می‌گیریم، جایی که با ارزش‌ترین آثار، یا حتی همه آثار، آثار رسانه‌های تزئینی را شامل می‌شوند، بسیار کمتر معنادار است. برای مثال، هنر اسلامی در بسیاری از دوره‌ها و مکان‌ها کاملاً شامل هنرهای تزئینی است که اغلب از اشکال هندسی و گیاهی استفاده می‌کند، همانطور که هنر بسیاری از فرهنگ‌های سنتی این کار را انجام می‌دهد.
تمایز بین هنرهای تزئینی و زیبا برای قدردانی از هنر چین و همچنین برای درک هنر قرون وسطی اولیه در اروپا مفید نیست. در آن دوره در اروپا، هنرهای زیبا مانند تذهیب نسخه‌های خطی و مجسمه‌سازی یادبود وجود داشت، اما معتبرترین آثار در زرگری، در فلزات ریخته‌شده مانند برنز، یا تکنیک‌های دیگر مانند کنده‌کاری عاج بود. نقاشی‌های دیواری در مقیاس بزرگ بسیار کمتر مورد توجه قرار می‌گرفتند، به طرز خامی اجرا می‌شدند و به ندرت در منابع معاصر ذکر می‌شدند. آنها احتمالاً به عنوان یک جایگزین پایین‌تر برای موزاییک در نظر گرفته می‌شدند، که برای آن دوره باید یک هنر زیبا در نظر گرفته شود، اگرچه در قرن‌های اخیر موزاییک‌ها معمولاً تزئینی در نظر گرفته می‌شوند. سرنوشت مشابهی برای ملیله‌ها رقم خورده است، که خانواده سلطنتی اواخر قرون وسطی و رنسانس آن را باشکوه‌ترین هنر می‌دانستند و مطمئناً گران‌ترین هنر بود. اصطلاح “ars sacra” (“هنرهای مقدس”) گاهی اوقات برای هنر مسیحی قرون وسطایی استفاده می شود که در فلز، عاج، منسوجات، و سایر مواد با ارزش تر اجرا می شود، اما برای کارهای سکولار کمیاب آن دوره استفاده نمی شود.
دیدگاه دکوراسیون به عنوان یک «هنر کمتر» به طور رسمی در دهه 1970 توسط نویسندگان و مورخان هنر مانند ایمی گلدین و آن سوارتز به چالش کشیده شد. بحث برای روایت منحصر به فرد در هنر تا پایان قرن بیستم به دلیل طنز پست مدرنیسم و ​​افزایش علاقه سرپرستی به هنر خیابانی و سنت‌های تزئینی قومی، قدرت خود را از دست داده بود. «جنبش الگو و تزئینات» در گالری‌های نیویورک در دهه 1980، اگرچه کوتاه مدت بود، اما راه را برای ارزیابی جامع‌تری از ارزش اشیاء هنری باز کرد.
جایگاه پایین تری که به آثار هنر تزئینی در مقایسه با هنرهای زیبا داده می شد با ظهور جنبش هنرها و صنایع دستی کاهش یافت. این جنبش زیباشناختی نیمه دوم قرن نوزدهم در انگلستان و با الهام از ویلیام موریس و جان راسکین متولد شد. این جنبش نشان دهنده آغاز قدردانی بیشتر از هنرهای تزئینی در سراسر اروپا بود. جذابیت جنبش هنرها و صنایع دستی برای نسل جدید، معمار و طراح انگلیسی آرتور اچ. مکموردو را به سازماندهی انجمن قرن برای صنعتگران در سال 1882، از این ایده دفاع کردند که تفاوت معناداری بین هنرهای زیبا و تزئینی وجود ندارد. بسیاری از نوکیشان، چه از ردیف هنرمندان حرفه ای و چه از میان طبقه روشنفکر به طور کلی، به گسترش ایده های جنبش کمک کردند.

تأثیر جنبش هنر و صنایع دستی باعث شد که هنرهای تزئینی در جامعه قدردانی و جایگاه بیشتری پیدا کند و این امر به زودی با تغییراتی در قانون منعکس شد. تا زمان تصویب قانون حق چاپ 1911، تنها آثار هنری زیبا از کپی برداری غیرمجاز محافظت می شدند. قانون 1911 تعریف “اثر هنری” را به آثار “صنایع دستی هنری” تعمیم داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *